كودك زيبا
دويدن كودكانه اش
عينك صورتي رنگ
روي بيني كوچكش
گريه هاي بي موقع
غرهاي كودكي اش
ديگر به اينها عادت كرده ايم
نباشد چيزي كم است
اما من به اينها نمي نگرم
من گونه هاي برآمده اش
خنده هاي شيرين
و دلبرانه اش
چشماني كه سفيدي اش
مرواريدهاي خليج را
از رو برده اند
و سياهي اش شب است
شبي براي عاشقي
دلدادگي
دجله و فرات چشمانش
پيوند عظيمي دارند
اين ابروان كشيده
را در هيچ فالي
نخواهي خواند
لبان كشيده اش
شراب برنده اي
است كه
مي پندارم كدامين
مرد خوشبخت
از جام لبانش
مست خواهد شد
از سايه ي چشمانش
از مژه هاي بلندُمجعدش
دل نخواهد كند
من تمام اينها را دوست دارم
و خودش را
با همان
لجبازي كودكانه اش
2 Comments:
At 1:21 AM, Anonymous said…
salam parastoo
in yeki sheret behtar az sheraye balaye safhast.
bayad bahat harf bezanam.
tamas begir
ya gharar bezar
At 2:48 PM, Anonymous said…
سلام
تو را زیبا میبینم
تو را زیبا حس میکنم
مثل یک
شهوت مقدس
مثل
باریدن برف در شب کریسمس
خانه های لوکس محله های بالای شهر
خلوت خیابنهای شهرمان در یک عصر باییزی
طعم مارتینی بوردو در نوک زبانم
ونیز هم بی تو لذتی نداشت
وقتی با من میرقصی
تانگو
والس
و
باله
همه را در یک لحظه حس میکنم
به عاشقانه ترین شکل
وقتی برایم میخوانی
گویی در ارکستر فیلار مونیک لندن
یک مهمان مخصوص هستم
وقتی مرا لمس میکنی
در شانزه لیزه قدم میزنم
مولن روز کجاست
؟
در شب گریه هایم
اندره ا بوچلی
و تو
برایم یک دوعت
میخوانین
time to say good bye
نمی دانم
من عاشق تو هستم یا
در حسرت عشق تو
در خوابی سرد
تو هر چه باشد
برای من
aphrodite
venus
و اناهید
خواهی ماند
rosalin rosalin rosalin
Post a Comment
<< Home