تپش قلبت
صدايى از دور مى آيد
وقتي آرام ، آرام آغوشت را براى
يافتنم باز مى كنى
مى توانم بخوبى بشنوم
صداى دانه دانه شده ى
انار وجودت را
ID man:snow67p@yahoo.com
صدايى از دور مى آيد
وقتي آرام ، آرام آغوشت را براى
يافتنم باز مى كنى
مى توانم بخوبى بشنوم
صداى دانه دانه شده ى
انار وجودت را
اي كاش صبر مي كردي
تا آغوش كودكانه ي شبي
ما را در آغوش مي گرقت
آنگاه با خيالي آسوده
مي رفتي
يا نه
تو نمي رفتي
بلكه ديگر ما ، تو و من
كودك شب را ر آغوش مي كشيديم
ديشب لباس بنفشِ نيلي ام را پوشيده بودم
همان كه تو دوست داري
نمي دانم خاصيت آرامش اسن رنگ بود يا
انار و آلبالويي كه به خوردِ
روحمان مي داديم
كه تو انقدر آرام
همچون كودكي معصوم
در آغوشم جاي گرفتي
در قلب من آتشكده ي زرتشتيان است
مي بينيد چه زيبا پرستش مي كنند ايمان را
نمي دانم چند اوستا بايد بنويسند
تا قلب من آرام گيرد